امام
صادق، علیه السلام، پس از بیان شادی و ناراحتی خویش از استانداری «نجاشی»، درباره
ي ولایت و استانداری اهواز، برای وی دستورالعملی می نگارد که دارای ویژگیهای بسیار
باارزشی است. نخست می فرماید:
«وَ
اعلَم اَنِّ خَلاصَکَ وَ نَجاتَکَ فی حِقنِ الدَّماء وَ کف الاذی عن اولیاء الله»
(آگاه
باش که رهائی و رستگاری تو در رهانیدن مردم از قتل است و خودداری از آزار دوستان
خدا).
در
آغاز بدو هشدار می دهد که زنهار تا در حوزه ي استانداری تو خون ناحقی به زمین
ریخته نشود، اگر نه هرگز نجات نخواهی یافت.
این
از امتیازهای اسلام است که برای «انسان» ارزش فراوان قائل است و او را به این
خاکدان و تنگنای شهوت و مادیات محدود نمی کند؛ کرامت و عزتش می بخشد و بر بسیاری
از مخلوقات فضل می دهد.
«وَ
لَقد کَرَّمنا بَنی آدَم وَ حَمَلْنا هُم
فی البَرِّ وَ البحر وَ رَزَقناهُم مِنَ الطِّیِباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلی کثیرٍ
مِمَّن خَلَقنا تَفّضیلاً»[1]
و
ما همانا، فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را بر مرکب بر و بحر سوار
کردیم. (و جهان جسم و جان را مسخر ایشان کردیم) و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها
را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدیم.
پروردگار
از روح خود در انسان دمید و او را مسجود فرشتگان قرار داد.
«فَاذا
سَوَّیتُهُ وَ نَفَحتُ فیه مِن رُوحی فَقَعوا لَهُ ساجدین»[2]
خداوند
تعالی خطاب به ملائکه می فرماید: هنگامی که او را به خلقت کامل بیاراستم، و از روح
خود در او دمیدم، او را سجده کنید.
انسان
مظهر اسماء و صفات حق تعالی است و فشرده ي عالم آفرینش است.
«اَتَزْعَمَُ
انَّک جِرمٌ صغیر
وَ فیکَ انطوی العالَمُ الأکْبَر»[3]
مپندار
خود را که جرم صغیری که
پنهان شده در نهادت جهانی
توئی
آن کتاب مبین کز حروفت شده
ظاهر اسرار گنج نهانی
آنچه
در عالم هستی بگونه ي تفصیل است، در وجود انسان به اجمال نهفته و هدف و غایت هستی
انسان است.
پي نوشت ها
[1].
سوره ي اسراء، آیه 70
[2]. سوره ي حجر، آیه 29
[3]. شعر منسوب به
امیرالمومنین «ع» است.